تاریخ انتشار : ارديبهشت 1398
تا تهش بخونین ته خندس! :)
با دوستم رفته بودیم بیرون؛بنده خدا پوستش تیرهاس....
رفتیم بستنی بخوریم یه بچه کوچولو هم با خالهاش بود که خالهاش دوست دوران راهنمایی من بوده گویا(به جان عشقم هیچی یادم نمیومد ازش)
برگشت با ناز و اطوار به بچهه گفت: خب عزیز دل خاله چی سفارش میده؟؟؟؟
بچهه گفت خاله اون خانومه هست؟؟؟(با اشاره به دوستم)
خاله ـ خب؟
بچه ـ اون که پوستش شبیه دستشوییه من اون رنگی نمیخوام قرمز میخوام
من ://///
دوستم o-O
خاله :|
ابردراکولای نودی :)-
کتابو زمین نزارم.....