دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 250911

تاریخ انتشار : فروردين 1398

من یه پسرعمو دارم کوچیکه خیلیم شیطونه ولی تاثیر پذیره مخصوصا از من ... خلاصه اینکه یه بار زن عموم گفت یه شب بیا خونه ما مثلا به عنوان الگوی این تو رفتارت خوبه و این حرفا ... اون شب بحث سر این بود که هر کی باید سرجای خودش بخوابه و پسرعموم هم گیر داده بود که میخواد یه جای دیگه بخوابه ... بالاخره با هزار تا بدبختی همونجا خوابوندیمش ... من هم به عنوان یه الگوی مناسب و خوشحال از پیروزی رفتم افتادم سر جام ... حالا شانس من هر شب خونه خودمون که مثل خرس میخوابم و بمب هم منفجر بشه بلند نمیشم نمیدونم من نفهم چه مرگم شده بود بدون اینکه خودم بفهمم از اون جای گرم و نرم تو اتاق پا شده بودم رفته بودم وسط اتاق پذیرایی زیر میز خوابیده بودم ...
ساعت ۹ صبح هم عموم با حالتی وحشتزده بیدارم کرد ... دیگه تا شب زن عموم یه طوری نگاه میکرد انگار میخواست بگه این خودش نیاز به الگو داره بدبخت بیچاره ... ????????