تاریخ انتشار : اسفند 1397
پیارسال با پسرداییم داشتم میرفتم خونه که خفت شدیم.
گوشیهامون رو گرفتن بعد ازمون پول خواستن. پسرداییم گفت پولام تو کارتمه ولی نمیدم. 5نفری تا جون داشتن کتکش زدن که رمز کارتو بگیرن. بعد از یه مقاومت قابل ستایش رمزشو گفت زدن تو عابربانک 3هزار تومن پول داشت عصبانی شدن جفتمونو زدن
خودمم تا فرصت پیدا میکردم یه مشت میزدم صورت پسرداییم