دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 247559

تاریخ انتشار : آذر 1397

☺☻کـــــاملـا واقـــــــعـی☺☻

آقــــــــــا من سه روز رفتم خونه خواهرم تو یه شهر دیگه..گفتم بزار چند روزی خونواده محترم منو نبینن قدرمو بیشتر بدونن.. شب سوم دلم تنگ شد و گفتم بزار زنگ بزنم ببینم تو چه حالین بدون من حتما الان از غصه هلاک شدن.. اول زنگ زدم بابام
من:ســـلـــام بــــابـــایی چطوری خوبی بابا جونم چه خبرا کجایی
بابا:سلام دخترم خوبی رفتید خونه ی عمو رسیدید؟؟
من: خونه عمو چرا؟؟؟!!!!!بابا من سه روزه خونه نیستمــا!!!!!
بابا:عه پس کجا رفتی؟؟ کی رفتی؟؟ چرا من نفهمیدم؟
من:بـــــابــــــا سه روزه خونه نیستم مثلا...
بابا با خنده ی خعیلــــــی فراوان: هانا والا نفهمیدم رفتی حالا چرا رفتی دختره؟
من:اصلا قهرم بای..
زنگ زدم مامانم ... گفتم دیگه الان مامانم گریه و دلتنگی امونش نمیده
من:ســـــلام مامان خوشگلم خوبی؟
مامان: کوفت خودتو سرکار بزار رفتی تو اتاق بهم زنگ میزنی چش سفید؟
بعد قطع کرد....عه چی شد؟این چرا اینکاروکرد دوباره گرفتم
من:مامان هانام اتاق چی؟ خونه آبجیم!!!!
مامان عه هانا مگه تو با ما نیستی؟کجایی پس؟؟فک کردم با دختر عموتی..
تازه میگن چقد دلمون برات تنگ شده....تا چند وقت دیگه باید شناسنامه مو نشون بدم رام بدن خونه...
فک کنم تنهادلیل نگه داشتنم همون یارانه است....روحانی مچکریم ... خونواده اس؟؟؟؟؟