دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 246536

تاریخ انتشار : آبان 1397

اول از همه بگم پست اولمه. اعتراف میکنم یبار با خوانواده مامانم اینا رفته بودیم پارک دختر خالم دستشو گذاشته بود زیر یه وسیله بازی من از دور داشتم میومدم حواسم نبود اهرم بازی رو از درجه آخر ول کردم اومد کوبید رو دست دختر خاله ما انگشتش شکست کسی حواسش نبود که کار منه و همه اطرافیان گفتن کار یه پسری در رفت . منم میخواستم از صحنه جرم دور شیم گفتم ول کنین حالا اون پسره که رفت بیان ببریمش بیمارستان همین دیگه عذاب وجدان داشت منو میکشت