تاریخ انتشار : تير 1397
يبارم همسايمون با ناراحتي اومد پيش مامان بزرگم گفت پسرم رفته توي کما مامان بزرگ منم با خوشحالي گفت الهيييي شکرررر خداياااا شکرت جوون بود بيکار بود ماهم دهنامون باااز نگاش ميکرديم بعد فهميديم فکر کرده کما اسم شرکته کلي خنديديم مامان بزرگه من دارم؟