دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 238020

تاریخ انتشار : دي 1396

پریروز با خواهرم خونه تنها بودیم، داشتیم درباره ی جن و روح و اینجورچیزا حرف میزدیم.
حالا بعد نیم ساعت فک زدن متقاعدش کردم که اینجور چیزا وجود داره و اونا مارو میبینن ولی ما اونارو نمیبینیم.
چند لحظه مکث کرد، بعد پاشد رفت.
گفتم:کجا میری حالا؟ داریم حرف میزنیم.
گفت:دارم میرم آرایش کنم ارواح و اجنه منو اینجوری نبینن%_%

بد جامعه ای شده واقعا...