تاریخ انتشار : آبان 1396
ده دوازده سالم بود همیشه یواشکی از زیر فرش خونه مادربزرگم یدونه دویست تومنی بر میداشتم میرفتم کافی نت pes بازی میکردم بزرگ که شدم رفتم قضیه رو تعریف کنم ازش حلالیت بگیرم زنگ زد خونه عمهام گفت پاشو بیا دزد انگشترت پیدا شد o_O