دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 235366

تاریخ انتشار : مهر 1396

رفتم خونه آبجیم پسرش علی اومد استقبالم(3سال وخورده ایشه)
من_سلام قربونعلی...مرضی خانوم کوش پ؟؟؟؟
اون_داره اوکیا میبینه...
رفتم دیدم بعله...محو سریال شده...
من_پابوساً سلام...به خدا با این استقبالت شرمنده شدم...
اون_علیک سلام...خره یه هفته اس اوکیارو ندیدم دارم دیوونه میشم بیابشین...
خلاصه مجبوری نشستم 5دیقه سریالو دیدم...
من_این دوتا زن و شوهرن؟؟؟
اون_کمال و اوکیا؟؟؟نه شوهر اوکیا اون بد جنسس...
من_هان اوکی...خب اینکه حامله اس چرا با این میپره هنو؟؟؟
اون_وا...بچه اش از کماله خب...
من_o_O...
اون_بیبین چه به هم میان...
من_اه این دختره کیه با شوهر همون اوکیا...
اون_آجی کماله...
من_این از کی حامله اس؟؟؟o_O
ابجیم_از شوهر اوکیا...
من_o_O...خاک تو سرت که نشینی این فیلمارا بیبینی...
واون همچنان محو فیلم...
وخیلیا همچنان محواین جور فیلما...
من نگران آبجیم نیستما...
نگران اون بچه ی 3،4ساله ای ام که از الان یه همچین موضوعاتی قراره براش عادی بشه...

(^_<)F:M:Z(>_^)