تاریخ انتشار : مهر 1396
تو روزای محرم بود منم تو پیاده رو داشتم راه میفرتم و هی دستمو میزدم ب پرچما و علمای کنار خیابون ک یهو بعد از اخرین پرچم دیدم یه نفر داره سنگ فرش گاز میزنه یکی داره ب زور سرشو میکنه تو اگزوز ماشین گفتم اینا چرا دارن از خنده میمیرن برگشتم دیدم اخرین پرچم نوشته بود : ب سوپر مارکت گودرزی خوش امدید .... هنوز دارم سعی می کنم کمرمو راست کنم بد شکست