تاریخ انتشار : شهريور 1396
مامان بزرگ و دختر دایم خونمون شب موندن
...
شب از نیمه گذشته و همه خوابن...دیدم صدای دختر داییم میاد أ کنار مادربزرگم بلند شد گفت تخمه های من کو؟!!!
در هال رو وا کرد رفت بیرون دنبال تخمه هاش
من: :|هااااا?!
مامان بزرگم تو خواب بیداری؟
O-o
نمک تو تخمه: :)
!!
فرداش فهمیدیم دنبال دکمه لباسش میگشت :/