تاریخ انتشار : مرداد 1396
آقا یه روز یکی از فامیلای انیشتین ما رفت مرده شور خونه قبرستون کمک کنه صاحاب مجلس گفت آقا شما میترسی ولش کن.
فامیلمونم سینه سپر گفت:این سگ کی که من ازش بترسم.
فامیلمون الان تو کماست واسش دعا کنید.