دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 233222

تاریخ انتشار : مرداد 1396

یکی از فانتزی هام اینه که یه بار که کل خونواده+عشق زندگیم تو خونه نشستن یهو یه دزد سقف رو بشکونه و با تجهیزات کامل از جمله هلیکوپتر و طناب بیاد پایین منم همون موقع جلوی عشق زندگیم فن بیام و مثل این فیلم هندی ها با پا برم تو دهن دزده که البته در همون حین هم دو تا مشت بهش بزنم بعد بیام پایین از تو جیبم یه کره در بیارم مثل کارتون های دیزنی یهو تبدیل به ابر قهرمان بشم و لباس هام عوض بشه و یه تفنگ کلاشینکوف تو دستم یهو همه دهناشون باز بشه بعد من هم با یه حالت خاص به دزده نگاه کنم و بگم مگه نگفتم به خانوادم نزدیک نشو بعد بقیه بیشتر متعجب بشن و بعد کلی جنگ و دعوا یهو یه تیر به من بخوره و من بیوفتم رو زمین یهو عشق زندگیم بیاد و برای اولین بار باهام حرف بزنه و برای اولین بار اسممو صدا کنه(چون تا حالا باهاش حرف نزدم) بگه: نـــــــــــــه من عاشق تو بودم لطفا نرو
منم بگم دیگه دیر شده ولی میخوام بگم کل زندگیم عاشقت در همون لحضه جان به جان افرین تسلیم کنم و عشق زندگیم هم بغلم کنه و شروع کنه به گریه کردن
فرداش که میخوان خاکم کنن بیاد و منو بقل کنه بعد من زنده بشم و به دلیل اینکه ورود دهه هشتادیا تو افق ممنوعه ما بریم خونه و تا اخر عمر با هم زندگی کنیم