دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 233109

تاریخ انتشار : مرداد 1396

قسمت دوم فانتزی
که ناگهان خنجری از پشت به قلبم فرو کنه بگم هههه ههه (تو هر شرایطی باید کلاس کار حفظ بشه) چرا لعنتی ... من که دوستت دارم...
اونم بگه دیوونه این مده این روزا ادم هرکسو بیشتر دوست داشته باشه بهش از پشت خنجر میرنه
منم بگم افرین افرین منو دوس داشتی بذار این لحظات آخر تو حال خودم باشم
اونم بگه نههههههه تو نباید بمیری
مادرم در حالی اشک هاشو با دستمال پاک می کنه بگه عروسمممم گریه نکنننننن من طاقتتتت گریه هاتو ندارمممم
پدر زنم بگه: دامادممم آسوده بخواب جای تو قلب ماست.
من در حالی در حال جون دادنم بگم منو ببخشید پشتم به شماست ، در این جا دوربین از زاویه ی بالا بیاد روم زوم بشه من در حالی دارم به دوربین نگاه می کنم بلند شم بگم ههه ههه من جلیقه ضد گلوله بستم فک کردی همین جوری راحت میمیرم من در حالی که دوربین زاویه ی ۴۵ درجه مماس به زاویه کوتانزاس رو نشون بده بگم من زنده ام.
دختره بگه خوشحالمممم عشقممممم بیاد بغل من ( در حالی که صحنه رمانتیک میشه و مادر و پدر زنم دارن اشک می ریزن )

دو سال بعد
من در حالی که ماشین پرایدمو دارم پارک می کنم بیام خونه بگم من اومدم اونم با یه خنجر از پشت به استقبالم بیاد بگه من هنوزم تورو خیلی دوستتتت دارم منمون منو گرفتی
مادرم بگه وای از دست شما جوونا بیایید بچه تونو بگیرید سرمونو برد.
من در حالی که در زاویه ی ۴۵ کوسینوس دارم با عشق به همسرم نگا کنم که پدر زنم با یه کادو بیاد تو بگه تقدیم با عشق به داماد عزیرم من در حالی که جعبه رو باز می کنم متوجه بشم نه خدای من, نه باورم نمیشه این کلید یه پورشه آلبالویی رنگه.