دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 232560

تاریخ انتشار : تير 1396

رخصت داش عباس
یکی ازفانتزیام اینه که بایه شلوارکردی پلنگی وپیراهن گل گلی وسط شهرتگزاس با ترامپ دوعل کنیم و بهش بگم میدونی من کیم؟ اونم بگه نه بعدش منم بگم :من یه پرندم آرزو دارم ترامپم باشی ..بعد من اونو با سه تا تیر طلایی بزنم وبرم بالاسرش، یهو اون بگه لعنتی من عموت بودم، من گریه کنم واشکام روی سیبیلای قیطونیم بریزه وبگم عمو دونالت ببخشید.بعد اون باتفنگش یه تیرتوشکمم بزنه وبگه احمق اسکلت کردم هه هه و بمیره و آدماش بیوفتن دنبالم .بعدش من بیافتم روی زمین و سوییچ ژیانم رو بدم به دوستام وبگم شما برید من جلوشون رو میگیرم.اونا هم بگن زر نزن ما رانندگی بلد نیستیم ومنو کشون کشون تو ژیانم ببرن وبا سرعت نیم متر برساعت ازاونجا دور شیم .بعدش بنزینمون تموم شه وبربیم تویه پمب بنزین وانجا اوباما بیاد بگه داداش چندلیتر بریزم؟ منم دست به سیبیلای قیطونیم بکشم و بگم ده لیتر بریز مشتری شیم و از جیب شلوارکردی پلنگیم یه صددلاری دربیارم و بهش بدم وبگم بقیش مال خودت ، اونم بگه خیلی ممنون آقا من خیلی به این پول احتیاج داشتم وبره برای خودش یه پفک نمکی بگیره بعدش مادوباره با سرعت نیم متربرساعت از اونجا دور بشیم و آهنگ لب کارون عباس قادری رو توماشین بزاریم و درافق محو شیم.