دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 232249

تاریخ انتشار : تير 1396

عرضم (ارزم، عرزم،ارظم) به حضورتون که قبل از ماه رمضون به شدت سرفه گرفته بودتم و هی سرفه می کردم...
یه روز رفتم امتحان دادم برگشتم خونه خوابیدم چشتون روزه بد نبینه پاشدم هی سرفه پشت سرفه داشتم خفه می شدم وضعیتم بدجور اورژانسی شده بود...هی همراه سرفه آب از دهنم می ریخت بیرون...حالا مامانم جیغ زده : یا حسین!
همه ریختن بالاسرم حالا من هی تف می کنم رو فرش نمی تونم نفس بکشم صورتم سرخ شده حالا هی مامانم میگه رو فرش؟ آخه رو فرش؟
هی هوارو می کشم تو هی نمی ره تو ریه هام!
عاقا حالا همه اینا به کنار موفق به نفس کشیدن شدم سریع بابام گفت لباس بپوش ببرمت دکتر...عاقا پوشیدم بعد هنوز درحال جون دادنم!
مامانم: چرا این چادره رو سرت کردی پاره پورس آبروم میره؟
من :/ (حالا نمی تونم حرف بزنم!) مامان من دارم می میرم اون وقت تو میگی این چه چادریه سرت کردی؟
بابام *_*


فاطــஜـمهــــ& ...