تاریخ انتشار : ارديبهشت 1396
آقا من۱۴ سالم بود میخاسم برم کلاس گیتار
حالا منه معصوم مظلوم تصورم از موزیسینا این بود که همشون ازین پیرهن سفیدا که فقط پایین یقش چندتادکمه چوبی داره میپوشن
موهاشون بلنده
ازون کلاه کجا میذارن و اینجور چیزا
جلسه اول رفتم در کلاسو باز کردم استاد بالبخند خیره شد بم ک بگه بیاتو
کلا تیپش و چهرش با تصوراتم فرق داشت
کم کم صورتم جمع شد
برگشتم سمت منشی آموزشگا گفتم :
اییی اینه؟
خودم بعد چندلحظه @__@
هنرجوی توکلاس !__!
استاد ×_×
هییییی استاد ببقشید جوونی کردم
زهرا ام کهـ:)
❤650❤