تاریخ انتشار : فروردين 1396
مادربزرگم یه متکای گنده برمیداشت روش چادر مینداخت بهش عینک میزد میذاشت گوشه خونه میگفت این خانم فتحیه بد باشی میخوردت. منم دست به سینه تا شب :)))))))
مادربزرگم یه متکای گنده برمیداشت روش چادر مینداخت بهش عینک میزد میذاشت گوشه خونه میگفت این خانم فتحیه بد باشی میخوردت. منم دست به سینه تا شب :)))))))
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )