تاریخ انتشار : بهمن 1395
یه توپ دارم از زبان حافظ:
حافظا ! یک دانه گوی دارم و آن قلقلی است/ وانگاه آن سرخ و سفید اند آبی است!
گاه آن را زمین که می زنم ایشان هوا می رود/ و همانا به راستی که نمی دانی تا کجاها که نمی رود!
فلذا بنده این گوی را نداشتم/ عاما نسخ خطی خوبی نوشتم!
ابوی بنده برایم عیدانه ای داد/فلذا یک گوی قلقلی داد!