تاریخ انتشار : دي 1395
*****گریفندور*****
یه بار از مدرسه اومدم خونه دیدم همه چراغا خونه خاموشه در اتاق مامانم بستس(آخه معمولا قفل میکنه نرم لب تاپ رو بردارم)
یهو منو جو گرفت به انگلیسی عربده زدم : من تنهااااااااام
یهو بابام از تو اتاق نعره زد : من تنهام و زهر مار من تنهامو قلوه سنگ !!!!!تو هنوز آدم نشدی ؟؟؟؟؟!!!
بنده در افق محو نمودی و چون اجازه ندادندی در افق محو بنمایم در عمود محو نمودم
این بود از انشای من :)