دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 226454

تاریخ انتشار : آذر 1395

کلاس شیشم که بودم آخر سال معلممون گفت هر انتقاد و پیشنهادی دارید بنویسید بدید من اسمم نمیخواد بنویسید.
منم دلم پررررررررررررررررررررررررررر
نشستم با روان نویس صورتی بد خط هرچی عقده تو دلم بودو خالی کردم:

-خانم شما خیلی درسو تکرار میکنید مگه ما فلج ذهنی ایم که چندبار درسو تکرار میکنید تا بفمیم؟

-خانم شما خیلی تبعیض قائل میشید من یه بار کتاب جا گذاشتم کلی دعوام کردین ولی فلانی هف هش بار کتاب نیوورد شما هیچی بهش نگفتید

-خانم شما خیلی خودتونو تو کلاس میگیرید

-خانم یه ذره تو انتخاب رنگ لباساتون سلیقه به خرج بدید.(آخه مقنعه قهوه ای با مانتو صورتی چرک؟)

-خانم لطفا از الفاظ مناسب سر کلاس استفاده کنید.

خانم-لطفا انقدر فکر نکنید خیلی بارتونه!(میرفت تو فاز فیلسوفی یه دفعه و طی این ما چندتا سوتی قلمبه گرفتیم که اگه بگم آبروش میره)

و....

حالا من این ورقو از تو کاغذ باطله ها برداشته بودم و مچاله کردم و یه کاری کردم که نفهمه من نوشتم.

خلاصه همه برگه هاشونو دادنو این شروع کرد به خوندن.یه کاغذ منو که خوند چشماش گرد شدو بلند خوندش.بعدم ورقو به همه نشون داد.
حالا منم نیومدم با خودکار آبی بنویسم که ضایع نشم.آخه کلا فقط منو یه نفر دیگه روان نویس صورتی داشتیم.
حالا معلممون داشت نوشته های منو انکار میکرد اون بنده خدا هم که روان نویس صورتی داشت هم هی با ایما و اشاره به من میگفت تو نوشتی؟

منم آب شده بودم به زور خودمو نگه داشته بودم که زنگ به دادم رسیدو خورد.



امضا:خانم دکتر مملکت