دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 225701

تاریخ انتشار : آبان 1395

آقا دوسه روز پیش سر کلاس نشسته بودیم.که یهو یکی از دوستام که از قضا شاگرد دوم کلاسه همچین با اخم اومد نشست سر کلاس.

خلاصه زنگ اول و دوم گذشتنو ما هم به هوای اینکه شاید با خانوادش مشکل داره کاریش نداشتیم.

زنگ آخر دیگه کفرمون اومد بالا.بالاخره اگه هم مشکلی داشت که نباید سر ما خالی میکرد.


بله دیگه ما هم اعصاب داغون رفتیم سراغش و گفتم:

-چته تو چرا امروز انقدر پکری؟


خدایی میدونید چی جواب داد؟نه جون من میدونید؟


یه لبخند زدو گفت:



اخمم به دل میشینه.


یعنی شانس آورد یکی از دوستام اومد و منو برد اونطرف کلاس.وگرنه همچین میزدم تو سرش که فرق حیات و با حیاط یادش بره.


دیوار بتونی کجایی من سرمو بکوبم بهت؟


اینم از دوستای من.خیر سرشون دهه هشتادین باید با غرور و جذبه باشن.

البته به قول شماها باید یه پا گودزیلا باشن.