دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 225168

تاریخ انتشار : مهر 1395

..... بعد سلنا بره پشت میز ارایش من مامانم بگه سلام مامان خوشگل شدم؟ بعد مامان من زنگ بزنه پلیس بگه کمک کنید. یه جن مخیص چشم قرمز اینجا پشت میز ارایش دختر من نشسته! بعد سلنا یقه ی منو بگیره بگیره که داداش من این چه کاری بود کردی اگه منو دستگیر کنند کاری می کنم که دیگه نتونی بگی سلنا ها! منم ابرو بندازم بالا که برو بابا جون. سلنا هم بگه کاری می کنم که جاستین و عباس عزادارت بشن ها! همون موقع هم پلیسا سر برسن و گوش منو بگیرن ببرن. منم داد بزنم بابا جونا چرا منو می برید؟ مامانم هم بگه بابا من سلنا رو که می شناسم تو رو با اون روانی اون پشت دیدم. مردم اعصاب مصاب ندارنا.