دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 224967

تاریخ انتشار : مهر 1395

دیشب عموهام با عمه هام با گودزیلا هاشون اومدبودن خونه ی ما بچه هاشون هم داشتن قایم موشک بازی میکردن
آقا منم رفتم دسشویی لامپ دسشویی هم سوخته بود اون گودزیلایی هم که چشم گذاشته بود فکر کرده بود که یکی از بچه ها رفته اون تو
بیشعور مثل خر دوید دوید یه لگد زد به در دسشویی در خورد تو سرم افتادم تو سنگ دسشویی ^__^ داشتم جون میدادم اون پدر سگ هم داد میزد بیا بیرون پیدات کردم شلوار رو کشیدم بالا افتادم دنبالش که پام لیز خورد پخش شدم وسط حیاط
اصلاٌ یه وضعی بود