تاریخ انتشار : تير 1395
امان از اعتیاد ب 4جوک
من روزایی ک 4جوک بروز نمیشه میرم صفحه قدیمیا جوکای قدیمیشون رو میخونم تا اینکه رسیدم ب عباس مستقیم تا کله رفته بودم تو گوشی نیشمم باااز خواستم ب اجیم بگم مهسا جون ی لیوان آب بم بده بلند گفتم عباس جون و مادر بشنیدندی و من بدبخت شدندی. مامان : چشم روشن عباس کیه? ها?چی بت میگه ک از صبح نیشت بازه?ها?
من:مامی بخدا عباس آقا از بروبچ 4جوکه همین
مامانم:همین ?گیس بریده حالا دوستی اینترنتی برقرار میکنه چ غلطا
اینجا خیابون من در حال پختن ای لاو یو 4جوک