دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 220339

تاریخ انتشار : ارديبهشت 1395

آقا من و دوستام چند روز پیش احساس شجاعت کردیم و تصمیم گرفتیم بریم رو پشتبوم مدرسه. حالا اون جا یه دری داره که قفل بود ما هم قفل درو باز کردیم و رفتیم.همه پنجره های کلاسا به اون سمت هستش.ما از پله ها رفتیم بالا و دیدیم به به همه هفتمیا اینه میمون درختی از پنجره آویزوننو مارم جو گرفت خودمو پرت کردم رو زمینو سینه خیز رفتم. بعد دیدم یکی از هفتمیا عربده می کشه اون دختره مهدیسه دوست منه... من با یه سری علامت بهش حالی کردم که دارم برات. انقدر داد بیداد کرد یکی از معلما فهمید.

آخرم نرفتم رو پشت بوم :(