دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 220245

تاریخ انتشار : ارديبهشت 1395

جایی مهمون بودیم یه آدمی که زیاد باهاش حال نمیکردم هم امد(از اون دست ادمهایی که دهن بیخودی باز دارن و همه هم بدون تعارف هر سه ثانیه یاد اوری میکنن دهنتو ببندی نمیمیری)چون از من بزرگتر هم بود مامانم هی چشم و ابرو میومد که هرچی گفت ساکت باشم
یه نیم ساعتی تحمل کردم بعد نیم ساعت یه چیزی گفت من با رنگ قرمز رفتم بیرون
حالا مامانم و چند نفر دیگه امدن ارومم کنن(بشدت ادم خشنی نیشم وقتی عصبانی بشم مورد له شدگی از دست اینجانب دیده شده) که یهو اینجوری شدن
مامانمo_O
مابقی@_@
من:-D قشنگ قهقهه میزدم
مامانم:خوبی؟!گفتم الان زدی یه چیز داغون کردی؟!
مابقی هنوز خشکشون زده بود
من:نه چرا؟!
مامانم :اخه وقتی امدی بیرون رنگت قرمز قرمز بود
من:اهااان انقدر حرفش اراجیف و سبک بود نتونستم جلو خنده خودمو بگیرم
حالا هنوز مابقی شوکه برگشتیم تو
همون ادم دهن گشاده:بد سوزوندمت نه؟!جواب نداری بدی؟!
من:تا حالا شده (گلاب به روتون)ا.س.ه.ا.ل بشید تازه گ.و.ز هم داشته باشید بعد مجبور باشید به خودتون فشار بیارید و خودتون کنترل کنید؟!
اون ادمه:اره
من:حرفتون انقدر خنده دار بود اون فشار تحمل کردم ,دوباره زدم زیر خنده
من:-D
مامانم:-)
مابقی جمع که دلشون خنک شد زدن زیر خنده:-P
اون ادم دهن گشاد:-(
خو لامصب حرف نزنی نمیمیری ببند اون گاله رو خفمون کردی
ادم دهن گشاد داریم؟!