تاریخ انتشار : اسفند 1394
کبوتری لب تنگ ماهی نشسته بود، گفت:سقف قفست شکسته چرا فرار نمیکنی؟
ماهی با چشمهای قشنگش نگاهی نافذ به کبوتر کرد و معصومانه گفت: واسه پدر مادرت متاسفم با این بچه تربیت کردنشون!
کبوتری لب تنگ ماهی نشسته بود، گفت:سقف قفست شکسته چرا فرار نمیکنی؟
ماهی با چشمهای قشنگش نگاهی نافذ به کبوتر کرد و معصومانه گفت: واسه پدر مادرت متاسفم با این بچه تربیت کردنشون!
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )