دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 212883

تاریخ انتشار : آذر 1394

يه روز حال داداشم خيلي بد بود واز خونه زد بيرون كه بره دور بزنه
يه ربع گذشت ديدم زنگ خونه رو زدن منم كردم داداشم باسرعترفتم لب در گفتم سلا خوكشله يه هو چشتون روز بد نبينه ديدم دختر همسايه نذري اورده هيچي ديگه الآن در افق به سر ميبرم