دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 212830

تاریخ انتشار : آذر 1394

خواهر کوچولوم دو سالش که بود مامانم را «مانی» صدا می کرد. از همون بچگی مامان را شبیه پول می دید.
شش سال دبستان هم مامانم معاونشون بود. اصلا و ابدا و به هیچ قیمت بوفه ی مدرسه را ترک نمی کرد. اصلا واسه خودش حساب دفتری داشت اونجا. همین خوراکی های مدرسه را خورده الان هر روز غش و ضعف می کنه دیگه.
تازه خوبه از کلاس دوم چیپس و پفک و تخمه و لواشک را تو مدرسه قدغن کردن وگرنه الان مجبور بود هر روز سرم تقویتی بزنه.
چیه فکر کردی حسودیم می شه.
نه خیرم.
فقط وقتی من بچه بودم اسم پفک را می اوردم با پشت دست می زدن تو دهنم.
سوال من اینه اون همه ابهت کجا رفته.
آخه این همه تبعیض ؟