تاریخ انتشار : مهر 1394
چند روز پیش خودمو مامانمو پسر عمم رفته بودیم بازار
میخواستیم از خیابون رد شیم پسر عمم هم کنار مامانم وایساده بود،منم عینکمو نزده بودم
بعد مامانم ازم میپرسه فاطی(خودم) کو مسعود(پسر عمم)؟!!
میگم مامان من عینک نزدم شما نمیبینی؟
بازم خدا رو شکر شب بود زیاد بی ابرو نشدیم
خدایا این خوشیا رو نگیر از ما...