دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 207775

تاریخ انتشار : شهريور 1394

یه بار بچه بودم هشت سالم بود رفته بودیم خونه مامان بزرگم زن داییم تلفن زد گفت گوشیو بده به عزیز
مامان بزرگم بهم اشاره کرد گفت بگو نیستم منم هول شدم گفتم عزیز میگه بگو من نیستم
بیچاره مامان بزرگم تا شب خودشو نفرین کرد :}