تاریخ انتشار : فروردين 1394
من داداشمو پسرم ۲سال اختلاف سن دارن
(پسرم ۴ سالشه داداشم ۶ سال)
بعد اینا عین بچه پلنگا با هم بازی میکنن
حالا مکالماتشون:
علی: ماااااامااااان نعنا (رعنا مامانمو مامبزرگشو میگه) دایی منو میزنه
رضا: دروغ میگه علی چوغوله
علی:نه خیرم من علیم
رضا: نه چوغولی اصلا مگه خودتون خونه ندارید همش خونه مایین؟ برین خونتون
علی: دایی دلم برات تنگ میشه من دوست دارم اما همش اذیتم میکنی
رضا: خب اجی نعیمه شما برید خونتون علیو بزارید باشه فردا بیاید دنبالش!!!!!!!!!!
و دوباره نیم ساعت بعد همین ماجرا تکرار میشه