تاریخ انتشار : اسفند 1393
بچه بودم بشدت سرماخورده بودم مامانم منو برد دکتر روبروی دکتر نشسته بودم در اتاقشم باز بود منو معاینه کرد گفت چجوری عطسه میکنی ؟منم یه نیگاه دوروبرم انداختم گفتم یه اپیچو یه گوزی :-(
نمیدونم چیشد ولی مریضا اون وسط یورتمه میرفتن
تازه واردم دستمو بگیرید نزارید قطره قطره چون شمعی اب بشم دستم به دامنتون یه لایک بدید روحم شاد شه