تاریخ انتشار : اسفند 1393
چند وقت پیش مامانم از جلسه برگشت و خطاب به من گفت: وااااااایییی نعیمه نبودی اونجا ی بچه بود کپ بچگیای خودت تپلی مو فرفری قیافه تخس
ادم دوست داشت بگیرتش ی فس بزنتش انقد خوردنی بود
به مادر جان میگم: حالا چرا میخوای بزنیش بچرو
میگه اخه نمیدونی چقد شبیه تو بود که یاد بچگیات افتادم!!!!!!!!
اینا به همزادای منم رحم نمیکنن