تاریخ انتشار : اسفند 1393
رفتم پیش روانشناس (فک نکنین به زور بخاطر دیونه بازیام بردنما!) میگه:
"تصور کن تو طبقه هشتم یه ساختمون هستی که آتیش گرفته و یه پنجره هم بازه چطوری خودت رو نجات میدی؟"
.
.
میگم:"خیلی سادهس دست از تصور کردن می کشم!":)
.
.
الان چن دقیقس دکتر رفته بیرون داره با منشیش درگوشی حرف میزنه فک کنم میخواد منو بستری کنه!!:(
نکنه انتظار داشت بگم از یه پنجره تو طبقه هشتم میپرم پایین؟!!
:):