دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 193511

تاریخ انتشار : اسفند 1393

امروز رفتم جایی که پر از دختر کوچولو های ناز و شیطون بود... جایی که دختر کوچولو هاش آرزوشون داشتن خانوادس. ... داشتن دستی که موهای قشنگشونو نوازش کنه...
پر از دختر بچه هایی که آغوش مادر ندیدن.... پر از پسر کوچولو هایی که اسطوره ی زندگيشون، پدرشونو ی بارم ندیدن.....
چقد ما بد شدیم... چقد بی رحمیم... خدا هم این صحنه هارو میبینه گریش میگیره اما ما بی تفاوت رد میشیم. ..
کاری به اون مادر ندارم که رویا ی بچشو میکشه و تنهاش ميذاره. ... اما ما چی؟؟؟؟ چقد به فکر این فرشته کوچولوها هستیم؟؟؟؟
زندگی سخته... میدونم ... اما خدا وکیلی بیاید این بچه ها رو یادمون نره... در حد توانمون کمکشون کنیم...
حتی اگه پول نداریم ی جور دیگه کمک کنیم... تو رو خدا.... به خودمون ی نگاه بندازیم ببینیم چه کاری از دستمون بر میاد... کوتاهی نکنیم.... واسه فرشته کوچولو های کشورمون. ....
واسه دختر کوچولو ای که لبخندش آدمو مست میکنه.... واسه پسرایی که شیطونی هاشون لبخندو بمون هدیه میده.
الان که مینویسم اشکام امون نمیدن. .... چه دسته گلایی رو دیدم، تو حسرت ی آغوش گرم.
بیاید یکم هم به فکر این بچه ها باشیم. لطفاً.