دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 193493

تاریخ انتشار : اسفند 1393

امرو با زن داداشم پشت چراغ قرمز منتظر سبز شدنش بوديم يهو ي پسره زد ب شيشه سمت اون ك ازش دستمال كاغذي بخريم
پسره :خاله ترو خدا ي دسمال بخر،ايشالا ي شوهر خوبو پولدار گيرت بياد
شهرزاد:مرسي عزيزم نميخوام
پسره:ترو خدا بخر خاله،بخدا دعا ميكنم شوهرت ببرتت خارج^_^
شهرزاد:د برو پسر جون،م الان از خريد اومدم پول ندارم
-اشاره كرد ب من
پسره:خاله تروخدا ا دوستت بگير,تازه ميتوني چشاتم ك اينجوري ترسناك شدرو باش پاك كني^_^
شهرزاد:د بابا گير داديا نيميخوام ديه
پسره:نميخري؟
شهرزاد:نه^_^
پسره:پ ايشالا بدبخت شي،ايشالا شوهرت بره سرت هوو بياره^_^ايشالا نگيرتت خريدات سرت باد كنه^_^ايشالا دماغ عمليت بهوره تو ديوار كج بشه^_^ايشالا چشات سوسك در بياره^_^
بعدشم بدو بدو رفت
هيچي ديه....
شهرزاد پياده شد كل چارراه طالقانيو دنبالش كرد تا ازش ي دسمال بخره^_^
ملت حاضر در صحنه *_*