تاریخ انتشار : اسفند 1393
باتلفن خونه با دوستم حرف میزدم بعد بهش گفتم چطوری عشقم
دیدم بابام داره چپ چپ نگاه میکنه
دوباره اومدم درستش کنم گفتم خوبی کیارش جان چطوری کیارش جان
دیدم باز با اخم نگاه کرد گوشی رو قطع کردم بابام گفت کیارش اسم دختره یا پسره
گفتم پسر
یه دفعه یه لبخند ملیح زدو گفت سلام میرسوندی