دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 187975

تاریخ انتشار : بهمن 1393

پسر جزوات پدرش را می خواند و هر لحظه کنجکاوتر میشود. شاید حکمتی داشته که او هم رشته ی تحصیلی پدرش را انتخاب کرده . وقتی از انباری با یک بغل جزوه و کتاب بیرون آمد نزد پدر رفت و از او خواست تا پاسخگوی سؤالات درسی او باشد چون تازه فهمیده بود پدرش در همان رشته ای درس خوانده که او دارد میخواند. ولی پدرش قبول نکرد و گفت حوصله ندارد . پسر نا امید شد و ناراحت از اینکه پدر از علم خود به پسرش کمک نمیکند لباس پوشید و به پارک سر کوچه شان رفت و کراک خرید و معتاد شد. غافل از اینکه پدر خودش درسا رو با 10 پاس کرده و هیچی حالیش نی . نتیجه اخلاقی : جزوهاتونو بسوزونید تا راحت زندگی کنید