دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 184073

تاریخ انتشار : آذر 1393

با دختر خاله و خواهرم رفته بودیم شهمیرزاد(سمنان) خیلی باصفا بود رفتیم رستوران و کلی خرج کردیم و هرچی دیدیم خریدیم خوردیم.غروب رسیدیم به 1جگرکی نم بارونم میومد دلمون جیگر خواست.من رفتم جلو از جیگریه پرسیدم جیگر سیخی چندگفت:800ت (قضیه برا2 سال پیشه ها)ماهم دیدیم پولی نمونده از جیگرم نگیریم ضایع است 1قیافه از سری سیری به خورم گرفتم .گفت چندتا سیخ بدم؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتم 1 سیخ بده.پسره مرده بود ازخنده 3تا آدم گنده وایسادیم میگیم 1سیخ
شانس آوردیم تو هرسیخ 3تا تیکه جیگر بود وگرنه باید 1تیکه رو سه تایی نصف میکردیم آبرومون بیشتر میرفت
خب دختریم دلمون خواسته بووووود خودتو مسخره کن