دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 179700

تاریخ انتشار : آبان 1393

پارسال من با چهار تا از رفیقام داشتیم تو خیابون قدم می زدیم.یهو گفتیم از تو ایم کوچه پس کوچه ها بریم که میانبر زده باشیم. آقا رفتیم تو یکی از این کوچه ها دیدیم یه آرایشگاه زنونست که یه داماد داره عروس خانومو از آرایشگاه می ذاره تو ماشین. آقا این رفقای دیوونه منم جو گرفتتشون یهو همه با هم دست زدن و گفتن"به افتخار داماد هووو...".دامادم برگشت گفت"اگه مردشین بیاین وسط برقصین".ما هم که تنمون برای این کارا می خاره گفتیم قبوله و داماد آهنگ گذاشت و ما شروع کردیم به رقصیدن(اونم شمالی).یه ۵-۶دقیقه رقصیدیم و فکر کردیم که شاید عروس بهش بر بخوره گفتیم بریم.همین که داشتیم می رفتیم عروس برگشته می گه"کجا میرین،بیاین با این آهنگم برقصین"از اون ورم حالا بماند کل ملت از در و پنجره داشتن ما رو نگاه می کردن یه ۷-۸ تا دخترم تو آرایشگاه بودن و هی هو هو... میکردن و لا مصب هی انرژی می دادن ... این رفیقای منم دیوانه چنان رقصیدن که استاد خدادادیان باید پیششون شاگردی می کرد... آخرشم نفری ۱۵۰۰۰تومن کاسب شدیم(شاباش گرفتیم)) ... الان اون عروسو داماد هر وقت فیلم عروسیشونو می بینن چقدر به ما می خندن...