تاریخ انتشار : آبان 1393
.. مهشید جون ..
خاله ام یک پسر داره (صد در صد دهه هشتادی) بعد یه روز تکالیف مدرسه رو انجام نداده بود و داشت کارتون میدید خاله ام هم رفت تی وی رو خاموش کرد گفت حق نداری نگاه کنی ولی این پسر خاله ی گودزیلام روشنش کرد و گفت تو هم حق نداری خاموشش کنی (0_0) خاله ام هم گفت باشه پس من دیگه مامانت نیستم همون تی وی مامانت باشه گودزیلا هم با التماس و گریه و جیغ گفت ننننننننننننننه غلط کردم اون که نمیتونه برام غذا بپزه (0_0) !!
پسر خاله ی شکمویه ما داریم ؟؟
خاله ی بیچاره ام هنوز اینجوریه (0_0)