دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 176340

تاریخ انتشار : آبان 1393

یه بار بچه که بودم یه عالمه مهمون داشتیم یه روز خواستیم با مهمونا بریم کوه ینی مهمونا انقد زیاد بودن که بابام اتوبوس کرایه کرد خلاصه تو این شلوغیا مامان گرام منو احضار کرد و فرمودند:زلیل مرده ی چش سفید بیا برو این کلیدارو بده همسایه داداشت از مدرسه میاد کلید نداره منم تا رفتم کلیدا رو بدم و بیام بععععععله دیدم مگس هم اطراف خونه ی ما پر نمیزند مدیونید فک کنید منو یادشون رفت ببرن^__^
اصن فک نکنید تا به مقصد هم نرسیدن نفهمیدن که من نیستم اصلا من بیشتر ازاینا واسشون مهمم:/
این دفه هم مدیونید فک کنید از یه شب قبل لباس و اینا آماده کرده بودم که مثلا داریم میریم کوه خوش باشیم:|