دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 176313

تاریخ انتشار : آبان 1393

اومدم دوستمو سرکار بذارم، بهش گفتم: یه اعترافی بکنم قول میدی به کسی نگی؟
بعدش گفت آره آره قول میدم به جون خودم.
گفتم این راز رو باید با خودت به گور ببریا! بعدش گفت باشه جون تو به کسی نمیگم بگو!
گفتم راستش... راستش خب... داداش من در واقع... برادر زاده ی عمّمه!
یهو میخکوب شد!! :|
فردا باباش اومده به من میگه بچه تو باز پسر منو سرکار گذاشتی رفته کل محل گفته برادر متین برادر زاده ی عمشه؟ خو چیکار کنم خودش اسکله. دوست رازداره من دارم؟!
چیه؟ یه جور نیگا میکنی انگار تو هم نکته رو نگرفتی! نکته رو گرفتی لایک کن. ^_^