تاریخ انتشار : آبان 1393
وقتی دبیرستان میرفتم دوست صمیمیم یه دوست پسر داشت که همیشه تو سینما قرار میذاشتن بعضی وقتا منم میبرد
حالا این پسره همش میگفت شما زودتر برین تو سالن من مشغول یه کاری هستم میام
یروز بالاخره دیدیم مشغول چه کاریه
(مدیوونین اگه فک کنین پشت درخت قایم شده بود تا بلیطمونو حساب نکنه خخخخخخ)