دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 174811

تاریخ انتشار : مهر 1393

عاقا عموم از زیارت مکه برگشته ما هم رفتیم خوش آمد گویی یکم که نشستیم زن عموم با یه لیوان آب اومد سراغم گفت بیا عزیز دلم بخور آب زم زمه منم گفتم به به دستتون درد نکنه و تا ته سر کشیدم ولی آخراش احساس کردم آبه تلخه و خیلی عطر داره حالم بهم خورد که یه دفه دختر عموم اومد گفت مامان این لیوان گلابی که اینجا گذاشتم کو زن عموم گفت وا ی دادم رویا خورد ......

من:| ینی تو اینم شانس نداشتم:|هنوزم که هنوزه حالم بهم میخوره میدونم حالا درکم نمیکنید برید یه لیوان گلاب بخورین بعدا میفمین چی میگم:/

مردم میومدن گلاب میپاشیدن روشون من قشنگ یه لیوانو سر کشیدم بعععععععععله:|