تاریخ انتشار : شهريور 1393
خواهرم میره جین جین شال و روسری میخره بعد میگه فلانه میندازه دور بابام چیزی بهش نمیگه اون وقت ما پامون رفت روی پونصد تومنی سرش کج شد . مارو از خونه انداخت بیرون و کلی دری بری
فردا پس فردا معتاد میشم میگه چرا بعد منو از شهر میندازه بیرون والا به خدا