تاریخ انتشار : شهريور 1393
اعتراف میکنم تو عروسی همسایمون،موقع شام به طور کاملا نامحسوس نوشابه را با شدت هر چه تمام تکون دادم،،،بعدم مثلا زور زدم تا درشا باز کنم و نتونستم...دادم به دوستم باز کنه...با شوق و ذوق به صحنه خیره شده بودم که یهو....پـــــیس در باز شد...نه ریخت بیرون ...نه گازی خارج شد...حداقل یه تفم ازش پرت نشد بیرون که دلم خوش بشه...هیچی دیگه..افسردگی گرفتم الان میخام ابرم آهنگ بدم بیرون