تاریخ انتشار : شهريور 1393
یعنی کوچیک ترین سوتی من این بود که سوار تاکسی بودم میخواستم برم خونه من جلو نسشته بودم سه تا آقا هم عقب توی تاکسی سکوت کامل بود(نه رادیو روشن بود و نه کسی حرف میزد)خلاصه به مقصدم نزدیک شده بودم،اومدم بگم پیاده میشم بلند گفتم ((سلام آقا)) دیگه بقیشو نمیگم که راننده داشت فرمون و میجوید و مسافرا هم مشغول جوییدن صندلی ها بودن!!